English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7356 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topnotch U اخرین نقطه
thule U اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
scope U نقطه توجه طرح نهایی
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
Lilo U اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos U اخرین صادره از اخرین وارده
closing date U اخرین روز اخرین فرصت
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
telic U نهایی دارای هدف نهایی
basing point U نقطه مبدا برای قیمت
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
offsetting U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offset U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offsetting U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
offset U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
intercept point U نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
assaulted U یورش
raided U یورش
raids U یورش
offense U یورش
raid U یورش
raiding U یورش
invasions U تک یورش
sorties U یورش
assailment U یورش
offenses U یورش
offence U یورش
onslaughts U یورش
invasion U تک یورش
sally U یورش
assaults U یورش
sortie U یورش
onslaught U یورش
assault U یورش
sallies U یورش
onrush U یورش
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
raids U یورش اوردن
storm U یورش اوردن
raid U یورش اوردن
rushed U یورش کردن
rushing U حمله یورش
raided U یورش اوردن
raiding U یورش اوردن
striking force U نیروی یورش
unassailable U یورش ناپذیر
stormed U یورش اوردن
offensives U زشت یورش
storming U یورش اوردن
raider U یورش برنده
storms U یورش اوردن
offensive U زشت یورش
explosive U یورش ناگهانی
academic assault U یورش کلاسیک
sally U یورش اوردن
pushed U یورش بردن
raiders U یورش برنده
rushed U حمله یورش
pash U یورش نرمی
sortie U یورش اوردن
rush U حمله یورش
push U یورش بردن
sorties U یورش اوردن
assaulted U یورش شمشیرباز
sallies U یورش اوردن
assaults U یورش شمشیرباز
pushes U یورش بردن
insalivate U درون یورش
assault U یورش شمشیرباز
inrush U درون یورش
rush U یورش کردن
rushing U یورش کردن
strike U ضربت زدن یورش
strikes U ضربت زدن یورش
pouncing U حمله باچنگال یورش
sacking U درحال یورش وچپاول
pounced U حمله باچنگال یورش
pounce U حمله باچنگال یورش
pounces U حمله باچنگال یورش
attack U تاخت و تاز یورش
to rush at U یورش یاحمله کردن به
attacks U تاخت و تاز یورش
attacked U تاخت و تاز یورش
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
last a U اخرین
finals U اخرین
lastmentioned U اخرین
final U اخرین
bottommost U اخرین
to the last U تا اخرین دم
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
stoppress U اخرین خبر
match points U اخرین امتیاز
parthian glance U اخرین نگاه
reserve price U اخرین بها
tag end U اخرین قسمت
the very last drop U اخرین قطره
deadlines U اخرین مهلت
match point U اخرین امتیاز
lasts U اخرین اخیر
deadline U اخرین مهلت
set point U اخرین امتیاز
final price U اخرین قیمت
the last two U اخرین دوتا
upshot U اخرین شماره
to the bitters end U تا اخرین دم یاحد
inextremis U در اخرین مرحله
bitter end U اخرین پریشانی
nightcap U اخرین مسابقه
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
pis aller U اخرین چاره
last U اخرین اخیر
nightcaps U اخرین مسابقه
lasted U اخرین اخیر
up-to-date U مطابق اخرین طرز
Halloween U اخرین شب ماه اکتبر
bell lap U اخرین دور مسابقه
up-to-date U حاوی اخرین اطلاعات
deadlines U سررسید اخرین فرصت
pis aller U اخرین پناه چاره
up to date U حاوی اخرین اطلاعات
deadline U سررسید اخرین فرصت
last but not least U اخرین ولی نه کمترین
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
current U فعلی اخرین اطلاعات
ultimatums U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum U اخرین پیشنهاد قطعی
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
no wind position U اخرین محل هواپیما
ultimata U اخرین پیشنهاد قطعی
up to date U مطابق اخرین طرز
set point U اخرین امتیاز بازی
currents U فعلی اخرین اطلاعات
rear point U اخرین قسمت عقب دار
her last was a son U اخرین بچهای که زایید پسربود
isaid in my last U در اخرین نامه خود گفتم
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
hallow een U شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
gun lap U شلیک اخرین دور مسابقه دو
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com